جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1276
فردریش هولدرلین و فلسفه ایده آلیست آلمانی زمان خود [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David L. Simpson
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تز حاضر انگیزه اصلی خود را از این اعتقاد نویسنده می گیرد که فلسفه آلمانی "گوتزیت" نشان دهنده اوج بینش و دستاورد متافیزیکی است که با شکوفایی اولیه تفکر فلسفی اروپایی در عصر افلاطون و ارسطو قابل مقایسه است. تا همین اواخر، مد بود که کانت و هگل را دو «غول» این شکوفایی دوم بدانیم و فیلسوفان دیگری مانند فیشته و شلینگ را به نقش شخصیت‌های پشتیبان بسپاریم. با این حال، در سال‌های اخیر، تلاش‌های پیشگام دانشمندانی مانند والتر شولز، به علاوه علاقه‌ای که فیلسوفان مدرن مانند مارتین هایدگر نشان داده‌اند، توجه را به اعماق فلسفه شلینگ جلب کرده است که توسط نمایندگان برجسته فلسفه ایدئالیستی نادیده گرفته شده بود. به دلیل همدردی آنها با عقاید کانت و/یا هگل. علاوه بر این، باز هم تا حدی به دلیل بینش هایدگر، این درک در میان دایره های روزافزون ایجاد شده است که فردریش هولدرلین نیز یکی از این غول های متافیزیک بوده است. آثار کاملاً فلسفی او از نظر تعداد و طول محدود است. با این حال، سهم او را نمی‌توان بر حسب کمیت اندازه‌گیری کرد: من معتقدم، و سعی کرده‌ام در کار حاضر نشان دهم که این بینش و الهام اولیه او بود که اساس همه کارهای شلینگ را در اواخر دهه 1790 تشکیل داد. در این فرآیند، من اندیشه هولدرلین را به آنچه که به عنوان ریشه های آن می بینم دنبال کرده ام: ایده های پیشسوکراتیک، افلاطون اولیه و سومین «کریتیک» کانت.
زمینه‌ای برای یک نظریه اخلاقی جاه‌طلبانه و فضیلت ورزانه: اخلاق فضیلتی ساختارگرا
نویسنده:
John Daniel O'Connor
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه من به دو سؤال مرتبط و نادر می پردازم: (1) آیا یک نظریه اخلاقی با فضیلت متمایز که از لحاظ نظری جاه طلبانه باشد امکان پذیر است؟ (ii) اگر چنین نظریه ای امکان پذیر است و چنین نظریه ای نیز به خودی خود یک نظریه معتبر است، پس چنین نظریه ای چگونه می تواند باشد؟ منظور من از «اخلاقی فضیلتی متمایز»، نظریه‌ای است که در آن فضایل و سایر مفاهیم آرتائیک بنیادی هستند و به اشکال دیگر رویکردهای اخلاقی، مانند نتیجه‌گرایی و دئونتولوژی، فرو نمی‌ریزند. منظور من از «به لحاظ نظری جاه طلبانه»، نظریه ای سیستماتیک است که در پی تحقق تمام اهداف اصلی نظریه های عقل عملی است: توضیح، توجیه، تجویز و هدایت کنش. در این پایان نامه من استدلال می کنم که یک نظریه اخلاقی با فضیلت متمایز که از لحاظ نظری جاه طلبانه باشد امکان پذیر است. من این کار را با بررسی اینکه چنین نظریه ای ممکن است شبیه باشد انجام می دهم. در توسعه تئوری، من نیز موردی را مطرح می‌کنم که این نظریه در نوع خود معتبر و جذاب است. در فصل 1 من به آنچه که یک نظریه اخلاقی را به طور متمایز فضیلت اخلاقی می کند نگاه می کنم. من همچنین برای یک مفهوم ادعینی از اخلاق فضیلت استدلال می‌کنم و برای چنین نظریه‌ای محدودیت‌هایی را تعیین می‌کنم، اگر بخواهیم کاملاً فضیلت اخلاقی باشد. در فصل 2 من به این نگاه می‌کنم که یک نظریه اخلاقی فضیلت‌آمیز با مشخصه دقیق‌تر که از لحاظ نظری جاه‌طلبانه است، چگونه ممکن است به نظر برسد. من به نفع استفاده از برخی ایده های برگرفته از افلاطون استدلال می کنم. یک مشکل جدی باقی می‌ماند: نظریه اخلاقی فضیلت که در فصل 2 توسعه می‌دهم، نمی‌تواند راهنمای عمل-راهنمای کافی را ارائه دهد، که لازمه‌ای برای جاه‌طلبی تئوری است. در فصل 3 استراتژی اصلی پایان نامه را معرفی می کنم: ترکیب نظریه اخلاقی فضیلت که در فصل 2 به آن رسیده است با شکلی از ساختارگرایی اخلاقی به منظور رسیدن به یک نظریه اخلاقی فضیلت متمایز که از لحاظ نظری جاه طلبانه است، حداقل کسی که بتواند ارائه دهد. اقدام-راهنمای کافی فصل 3 اساساً به توسعه شکلی از ساختارگرایی اخلاقی مناسب برای ترکیب با اخلاق فضیلت می پردازد. این فصل همچنین به بررسی ایرادات به ساختارگرایی اخلاقی و تشخیص آنچه برای غلبه بر این ایرادات لازم است می‌پردازد. در فصل 4، نظریه اخلاقی فضیلت مورد علاقه در فصل 2 را با شکل ساختارگرایی اخلاقی توسعه یافته در فصل 3 ترکیب می کنم تا یک نظریه ترکیبی را تشکیل دهم. من این نظریه را «اخلاق فضیلت سازه‌گرایی» می‌نامم. من آنچه را که نظریه شامل می‌شود ارائه می‌کنم، و استدلال می‌کنم که اگرچه این نظریه عناصری از ساختارگرایی اخلاقی را در بر می‌گیرد، اما شایسته است که به‌طور متمایز فضیلت اخلاقی در نظر گرفته شود. من همچنین استدلال می‌کنم که اخلاق فضیلت‌گرایانه بر ایراداتی غلبه می‌کند که همانطور که در فصل 3 نشان داده شد، ساختارگرایی اخلاقی به تنهایی قادر به غلبه بر آنها نیست. بنابراین، اخلاق فضیلت سازه‌گرا، چشم‌انداز جذاب نظریه‌ای را در بر می‌گیرد که هم مزایای اخلاق فضیلت‌گرایانه و هم برخی از بهترین چیزهایی را که ساختارگرایی اخلاقی ارائه می‌کند، در بر می‌گیرد. در فصل 5 من به بزرگترین چالش در برابر اخلاق فضیلت سازه گرایی که به عنوان یک نظریه نظری جاه طلبانه در نظر گرفته می شود، می پردازم: توانایی ارائه کنش-راهنمای کافی. برای این منظور، من یک روش کنش-هدایتی از هشت اصل کنش-راهنمای برگرفته از اخلاق فضیلت سازه گرایانه را ارائه می کنم. سپس استدلال می‌کنم که روش اقدام-راهنمای می‌تواند اقدام-راهنمای کافی را ارائه دهد، حتی زمانی که با یک مورد آزمایشی دشوار روبرو می‌شویم. من همچنین دو ایراد به رویه اقدام-هدایت را بررسی می کنم و استدلال می کنم که می توان بر آنها غلبه کرد. من این پایان نامه را با در نظر گرفتن برخی موضوعات از ادبیات مربوط به اخلاق فضیلت سازندگی، و که ممکن است مبنای کار بیشتر باشد، به پایان می برم.
ارسطو و آگوستین در مورد فعل اختیاری و آزادی و ضعف اراده [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Timothy David John Chappell
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اظهارات ارسطو در مورد اختیار، نه آنقدر برهانی برای وجود اختیار، بلکه بیانگر ماهیت آن است. این گزارش به این بستگی دارد که او تمایز قاطعی بین آنچه ما «اقدام آزاد» و «اقدام داوطلبانه» می‌نامیم، قائل نشود. برای او، این اصطلاحات قابل تعویض خواهند بود. پس ارسطویی می تواند به این نکته اشاره کند که اگر از اعتقاد به اختیار دست برداریم، باید از بسیاری از باورهای طبیعی دیگر نیز دست بکشیم. به ویژه، ما باید از باور به عمل داوطلبانه دست برداریم. به تعبیر ارسطویی، سه شرط وجود دارد (نه دو شرط، همانطور که خود ارسطو ظاهراً گمان می‌کرد)، که هر رفتاری باید آن‌ها را برآورده کند تا به‌عنوان کنش آزاد/ارادی تلقی شود. رفتار (i) نباید اجباری باشد، بلکه باید با قدرت و میل خود عامل انجام شود. (2) نباید از روی ناآگاهی انجام شود، بلکه باید بر اساس دانش مربوطه عمل شود. و (iii) نباید غیرمنطقی باشد، بلکه باید از ترکیب قدرت و تمایل خود عامل با دانش مربوطه عامل ناشی شود. (من) مرا به بحث در مورد گزارش ارسطو از آنچه او kineseis می نامد هدایت می کند. (2) مرا به معرفت شناسی هدایت می کند. (iii) به شرحی از نظریه ارسطو در مورد پروآیرسیس و استدلال عملی به عنوان علت کنش ارادی. توسط akrasia، انتخاب عمدی چیزی که من صادقانه معتقدم نباید انتخاب کنم. به نظر می رسد که این یک عمل ارادی است که آنطور که ارسطو می گوید فعل اختیاری باید ایجاد نشود. اما از سه شرط کنش ارادی که من می گویم ارسطو باید به آن متعهد باشد می توان برای نشان دادن این که اشکال موجود آکراسیا هیچ نمونه مخالفی برای نظریه ارسطو نیست، بلکه مکمل جالبی برای نظریه ارسطو است استفاده کرد. مطالعه من درباره تئوری آزادی آگوستین با بررسی یک متن مهم، de Libero Arbitrio (فصل 5) آغاز می شود. سپس طرحواره ای مشابه با آنچه در ارسطو یافت می شود اعمال می کنم. آگوستین نیز به این ایده وابسته است که تحلیل کنش آزاد، تحلیل کنش ارادی است. او همچنین این دو نوع را با عمل مسئولانه یکی می داند. او نیز معتقد است (1) که جهل معمولاً باعث عدم ارادی می شود، و (2) هیچ عمل ارادی نمی تواند وجود داشته باشد که اجباری باشد یا عامل غیر از این نمی توانست انجام دهد. در آثار متأخر او، این آموزه‌ها اغلب به دلیل علاقه او به گناه اولیه و جبر پنهان می‌شوند (که هیچ‌کدام از موضوعات مورد بحث این تز نیستند). اما آنها همچنان آموزه های او هستند. آیا آگوستین (iii) آموزه‌ای دارد که عمل داوطلبانه باید عقلانی باشد؟ در حالی که او هیچ نظریه ای در مورد استدلال عملی مانند ارسطو ایجاد نمی کند، او نظریه ای درباره حکمت عملی ارائه می دهد. این یکی از ویژگی‌های اساسی تمام خواسته‌های انسان و از این رو تمام اعمال ارادی است که هدف آن سعادت است، که به درستی درک شود با داشتن خیر، یعنی خداوند یکسان است. آگوستین از این نتیجه به این نتیجه می‌رسد که برای توضیح هر رفتاری به‌عنوان یک کنش یا انتخاب اختیاری، لازم و کافی است که برخی خیرها را مشخص کنیم که باید آن را به عنوان هدف درک کرد.
فلسفه تاریخ جیامباتیستا ویکو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
L Pompa
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : عنوان پایان نامه من ممکن است خواننده را وادار کند که انتظار داشته باشد در آن چیزهای بیشتری و متفاوت از آنچه واقعاً وجود دارد بیابد. به همین دلیل، به نظر من توصیه می‌شود برخی از محدودیت‌های اعمال شده بر آن و برخی از دلایلی که این موارد را توضیح می‌دهند، بیان کنم. اولین و مهمترین محدودیت در این واقعیت نهفته است که عمدتاً به بیان و تبیین نظریات ویکو محدود می شود. بحث فلسفی کمی در مورد پایداری و ارزش ایده‌های او وجود دارد و مانند من توانستم i3 را تا حد زیادی در بخش پایانی مختصر بگنجانم. لازم دیدم که از مقایسه ویکو با متفکران متاخر از نوع خود، به عنوان مثال، صرف نظر کنم. هگل، اسپنگلر و توینبی. دلایل مختلفی به این امر کمک کرده است. Hie اول ماهیت مبهم، پراکنده و اغلب درهم‌آلود «Hie New Science» است که درک آن بسیار دشوار است. این مشکل تا حدی نه به دلیل دشواری ایده‌ها بلکه از این واقعیت است که بسیاری از آنها وجود دارند. اما این به تنهایی دلیلی برای گیج شدن نخواهد بود. هنگامی که با عامل دوم همراه شود، چنین می شود: دشواری درک معنای برخی از اظهارات اصلی ویکو در مورد ماهیت شرکت انجام شده در "علم جدید" و در مورد روابط بین حداقل برخی از نظریه های اصلی آن. از همه جا پذیرفته شده است که زبان ویکو مبهم است. من نباید بخواهم این موضوع را به چالش بکشم و در واقع، مجبور شدم تا حدی تلاش کنم تا برخی از این ابهامات را پاک کنم. همچنین گاهی اوقات ادعا می شود که برخی از مشکلات درک "علم اکنون" از سردرگمی های فلسفی ناشی می شود. این ادعای بسیار بحث برانگیزتر است، در کار بعدی روشن خواهد شد که معتقدم ویکو به هیچ وجه در این زمینه سردرگم نبوده است. یقیناً فکر نمی‌کنم که او مقصر یکی دو سردرگمی اساسی فلسفی باشد که در صورت یافتن، سرنخی برای آشکار شدن بیشتر موارد ارائه می‌کند. همچنین فکر نمی‌کنم اشتباهاتی که او مرتکب می‌شود آنقدر اساسی هستند که پس از اصلاح آنها هیچ چیز مهمی برای گفتن باقی نمی‌ماند.
نظریه انسجام حقیقت در فلسفه بردلی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jonathan Robinson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه تبیین نظریه انسجام صدق در فلسفه بردلی است و هدف این فصل نشان دادن شکل کلی و تأکید بر اندیشه برادلی با طرح برخی از نکات مهم در نظریه اخلاقی وی است. به این معنا که، در حالی که کار او به هیچ وجه یک سیستم کاملاً سازمان یافته نیست، با این وجود، نوشته های او دارای ویژگی های مشترک خاصی هستند و جهت گیری نسبتاً ثابتی را نسبت به مسائل فلسفی نشان می دهند. و در نتیجه، اگر بخشی از اندیشه او را در نظر بگیریم و آن را به طور کلی توصیف کنیم، می‌توانیم به اصول خاصی پی ببریم که در تحلیل دقیق‌تر فصل‌های بعدی ما را راهنمایی می‌کند. در ادامه به بررسی این اصول می پردازیم، اما در این میان نکاتی را در مورد هدف این پایان نامه بیان خواهیم کرد. عنوان، یعنی «نظریه انسجام حقیقت در فلسفه بردلی» نشان می دهد که ما دو هدف داریم. اولین مورد شرحی از نظریه انسجام به طور کلی، و دومی توصیفی از شکل خاص آن در کار بردلی است. این فرض تا آنجا درست است که پیشینه تاریخی اندیشه بردلی بتواند موقعیت خود او را روشن کند. اجازه دهید اگر پیشینه تاریخی ما ناقص است، بنابراین اولین وظیفه خود را ناقص انجام نداده‌ایم، زیرا در بحث از نظریه خود برادلی، در عین حال از نظریه انسجام نیز بحث می‌کنیم. یعنی این نظریه جدا از تجسم های خاص خود در آثار فیلسوفان مختلف، به تنهایی در برخی از بهشت ​​های دور افتاده زندگی نمی کند. بنابراین، حتی اگر این نظریه سابقه طولانی داشته باشد، چیزی جدا از کار بردلی نیست، و این بدان معناست که دو هدف ما در بیشتر موارد یکسان خواهند بود. با این وجود، آن‌ها تا حدی از هم دور می‌شوند که بردلی نوآوری‌های رادیکال را وارد دیدگاه سنتی کرد، و این نوآوری‌ها تنها زمانی می‌توان فهمید که حداقل چیزی از پیشینه تاریخی ارائه شود. بنابراین، علیرغم این واقعیت که در بحث برادلی در مورد کار بردلی، ما در حال بحث در مورد نظریه همبستگی صدق هستیم، این مطالعه حداقل در صورتی تسهیل خواهد شد که بتوانیم چیزی از زمینه فلسفی که او در آن نوشته است و مشکلاتی که تاریخ فلسفه برای او ایجاد کرده است
ابدیت  یک مطالعه اسپینوزیستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Harold Foster Hallett
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مقاله زیر اساساً متافیزیکی است: تلاشی است برای ارائه اصلاحی برای پدیدارگرایی که به شکلی مستقیم یا معکوس در عصر ما غالب است. اگرچه من یک انگلیسی هستم، اما اعتقاد من به متافیزیک به عنوان منبع شناخت واقعی واقعیت، برهنه و بی شرمانه است. اما مابعدالطبیعه را نباید دور از اساسی ترین علایق روح انسان تصور کرد: دایره دانش بشری به خود باز می گردد، و بنابراین دورترین نقطه آن را در میان صمیمی ترین و عمیق ترین دغدغه های ما می توان یافت. در اینجا نیز مانند جاهای دیگر، ناقصی است که حس فاصله را می دهد. و همین طور ناقص بودن در قالب پدیدارگرایی فراگیر است که ذهن انسان را به سمت متافیزیک تصویری و در نتیجه ناکافی الهیات و خرافات رایج سوق می دهد. برای نفی ناتورالیسم، روح باید با تأییدها مخالفت کند: در صورت امکان، تأییدهای کافی، اما در هر صورت تأییدها. بنابراین، در جایی که طبیعت‌گرایی وجود انسان را به دوره بین تولد و مرگ محدود می‌کند (و به درستی، مدت زمان را تنها معنای هستی می‌داند)، روح (به همان اندازه به درستی) چیز بیشتری می‌طلبد. اما اگر غایت وجود زمانی را نیز بپذیرد، و از آنجا زندگی پس از مرگ (و حتی قبل از تولد) را که بیشتر شبیه به آن تصور می شود، استنتاج کند، درست نیست. اما تصدیق فقط شکلی نامشروع از امتناع صحیح از پذیرش یک دوره زمانی محدود به عنوان بیان کافی از واقعیت انسانی است. با این وجود، مطمئناً واضح است که هیچ کس واقعاً آرزوی وجودی جاودانه را ندارد که به عنوان تداوم بی نهایت طولانی در طول زمان تلقی شود. دور کسل‌کننده تلاش و شکست، اعتماد و فریب، موفقیت و نارضایتی مکرر، در حالی که «فردا و فردا و فردا، روز به روز با این سرعت ناچیز می‌خزد»، تنها می‌تواند ظلمی غیرقابل تحمل باشد. به تخیل هوشیار خود مرگ غبارآلود بهتر از چنین جاودانگی خواهد بود. «فکرکردن زندگی به‌عنوان درگذشت غم‌انگیز است، تصور کردن آن به‌عنوان گذشته حداقل قابل تحمل است». آنها نمی توانند «تشنگی بی پایانی را که اندیشه فانی ما را پاک می کند» خاموش کنند. اما حتی آن فکر، چنان پاک شده، ممکن است «چشمه‌ای از باغ‌ها، چاه آب‌های زنده» شود. منبع دیگری برای رضایت ما وجود ندارد. جاودانگی بینش و لذت روزافزون ممکن است، در واقع، کمتر وسوسه‌انگیز به نظر برسد، اما این سرنوشت موجوداتی نیست که بر این کرانه و زیره زمان افکنده شده‌اند، هرچند ممکن است در سطح قوی پرواز وجود فرشته باشد. برای ما، زندگی گذرا تا حد زیادی تکراری و انباشته است، اما با دوره های کمی از آن آگاهی پیروزمندانه که واقعیت و عالی ترین خیر ماست. و آنچه ما واقعاً آرزو می کنیم همیشه واقعیت بیشتر است، و کمتر تکرار بیهوده ای است که به زمان صرف تعلق دارد، و با انباشتگی، همچنان ویژگی حتی مدت زمان ماست. خیر ما جاودانگی ماست.
ذهنیت محدود: مضمونی در دکارت، کانت و کیرکگور [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Antoinette Marie Stafford
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مفهوم ذهنیت محدود مقوله ای است که کارکرد دارد به عنوان یک موضوع مرکزی و متحد کننده برای متفکران مختلف در داخل جنبش وجودی در واقع بینش انسان به عنوان موجودی که آزادی انضمامی-در-حدود-از جذب به هر هدفی فرار می کند یا نظام جهانی فرض اساسی است که از آن وجود فیلسوفان نقد رادیکال خود را از متافیزیک سنتی آغاز می کنند فکر. با این وجود، باید گفت که پیدایش این است دیدگاه انقلابی تا حد زیادی مدیون همان سنتی است که در آن وجود دارد مخالفت می کند. بنابراین فصل های اولیه این مطالعه به بررسی ریشه های مقوله در دکارت و کانت، با در نظر گرفتن وجود اصرار جدی که دیدگاه موضوع متناهی تجسم می یابد رابطه منفی حتی با مبانی تاریخی خودش. آی تی استدلال می شود که هم کوگیتو دکارتی و هم ماورایی کانت موضوع، مقدمات اگزیستانسیالیسم انتزاعی، هرچند ضروری است موضوع به طور مشخص موجود توجه معطوف به دکارت است و تحلیل کانت از روابط بین متناهی و بی نهایت، آزادی و عقل، عقل و ایمان، با نگاه به نمایش چگونه ظهور مفهوم موضوع متناهی تحقق می یابد احتمالات مشخصی که در این تحلیل‌ها نهفته است، در عین حال ارائه می‌شوند خود را به عنوان یک راه حل ریشه ای برای مشکلاتی که گزارش های متافیزیکی بیان می کند موضوع موجود تولید می کند، اما در اصل نمی تواند آدرس دهد
نظریه علی افلاطون درباره ماهیت انسان در تیمائوس 69a6-92c9 [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Níels Hermannsson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تیمائوس 69a6-92c9 یک نظریه علی ماهیت انسان است. نیمه خدایان، اجسام آسمانی آفریده شده، روح و چهار عنصر را تسخیر می کنند که توسط یک صنعتگر خوب الهی ساخته شده است، که از فرآیندهای ریاضی بر روی چیزهایی با دو منشاء متفاوت استفاده می کند. نیمه خدایان با تقلید از خالق خود، انسان را می سازند و او را رها می کنند تا زندگی اش را اداره کند. آنچه که هر فرد «تسلط» می‌کند و نحوه برخورد فرد و جامعه با آن متفاوت است، که منجر به زندگی انسان‌ها از خداگونه تا تیره‌ترین زندگی پست می‌شود. این، از طریق چرخه‌های تناسخ، جانوران را متنوع می‌کند و حیات را به ارمغان می‌آورد و تأثیر عقل را در هر منطقه عنصری گسترش می‌دهد. در یک کلام آسمان ها را به زمین می آورد. این نظریه که به عنوان آناتومی، فیزیولوژی، نوزولوژی و مراقبت از انسان ارائه می‌شود، نظریه پزشکی یونان باستان در گسترده‌ترین معنای، از جمله استفاده از فرضیه‌ها و ادعاهای مربوط به روح است. اشاره می کند، اما از پرداختن به سطوح اجتماعی و سیاسی کوتاهی می کند. به عنوان کیهان شناسی به یک عالم خرد مربوط می شود، اما به عنوان کیهان شناسی به کارکرد این خرد-کیهان در کیهان کلان و به عنوان بخشی که در خدمت هستی و هدف کلی آن است، به عنوان یک اندام در خدمت و خدمت کل بدن است. که جزء درونی آن است. به عنوان یک نظریه پزشکی، مملو از موضوعات مورد بحث است. آیا افلاطون با موفقیت به ایراداتی که در مورد استفاده از فرضیه‌ها مطرح شده است، در طب باستان (فصل سوم) پاسخ داده است؟ آیا اعتراض ارسطو به نظریه تنفس چالشی با قیاس کیهان شناسی کلان و خرد افلاطون است؟ چرا افلاطون بر خلاف جالینوس بعداً ترجیح داد روح را در پزشکی بگنجاند و به جای طنز بر عناصر تأکید کند؟ آیا حرکت به عنوان عامل تغییر و انواع حرکات موجود برای خودمراقبتی انسان (فصل پنجم)، منعکس کننده تقسیم فکری و انگیزشی روح انسان است؟ آیا ظرف لرزان الگویی برای خود انعکاس حیاتی انسان است؟ فصل اول به این بحث می‌پردازد که چگونه مقدمه‌های ترجمه‌های انگلیسی تیمائوس منعکس‌کننده بحث قدیمی درباره حفظ آسمان یا زمین، الهیات یا فیزیک است. فصل دوم شامل بحث مقدماتی در مورد تیمائوس به عنوان یک کل، با تاکید بر ساختار آن است. در فصل سوم در مورد آناتومی، چهارم در مورد فیزیولوژی و در فصل پنجم در مورد بیماری ها و مراقبت از انسان، من بر ساختار گزارش علی با توجه به انسان به عنوان یک موجود مختلط تمرکز می کنم. استفاده از متون دیگر صرفاً برای تضاد و مقایسه، تا حد امکان به Timaeus و بیشتر به 68e1-92c9 نگاه می‌کنم. من استدلال می‌کنم که گذار بین علیت دمیورژیک و خدایان کوچکتر در نقطه اتصال متن اصلی ما و سطرهای قبلی، بعداً از نیمه خدایان به مراقبت از خود انسان، به صورت فردی و جمعی، منتقل می‌شود، و این که منعکس‌کننده تقسیم کار بین تیمائوس است. کریتیاس و هرموکراتس، به عنوان فیلسوفان طبیعی، در حالی که سقراط، چهارمین شرکت کننده، فیلسوفی از نوع متفاوت در امتداد خط تقسیم بندی ترسیم شده در 29b است. این پایان نامه طرحی از یک استدلال برای ارزیابی مجدد تیمائوس در مورد ماهیت انسان، به ویژه با توجه به جنبه منطقی صوری آن و رابطه آن با اقناع عقلانی ارائه می دهد.
مضامین کنش و زندگی در چهار نظریه فلسفی ذهن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
William Spat
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز از چارچوب عمل و زندگی برای بررسی چهار نظریه فلسفی ذهن، که در نوشته‌های رنه دکارت، دیوید هیوم، ویلیام جیمز و توماس ناگل بیان شده‌اند، استفاده می‌کند. نشان دادن این که چگونه هر نظریه به عمل یا زندگی جذابیت می بخشد تا سعی کند توصیفی از ذهن ارائه دهد که نه خیلی محدود کننده و نه خیلی سست باشد، دغدغه بخش تاریخی گسترده پایان نامه است. بر اساس موفقیت یا شکست این توسل به تجربه زنده ذهن از فعالیت خود است که این چهار نظریه ارزیابی می شوند. در خاتمه، بازخوردهای این موفقیت ها و شکست ها برای فعالیت معاصر فلسفی درباره ذهن به اختصار بررسی می شود.
تأثیر هابز، لاک و برکلی بر زیبایی‌شناسان انگلیسی و اسکاتلندی قرن هجدهم [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James A. C Stevenson
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف من در این پایان نامه تلاش برای نشان دادن چگونگی انگلیسی و اسکاتلندی بوده است. زیبایی‌شناسان در قرن هجدهم از ایده‌های برجسته‌ای در نوشته‌های هابز، لاک و برکلی استفاده کردند و از آن‌ها در فرمول‌بندی راه‌حل‌هایی برای مشکلات پیش روی خود استفاده کردند. در انجام این کار، من سعی کردم همه مسائل، حتی مواردی که نزدیک به هم مرتبط هستند را حذف کنم، که ممکن است توجه را از موضوع اصلی mfr منحرف کند. پرسش‌هایی مانند تأثیر بیکن بر هابز، رابطه نظریه زیبایی‌شناسی قرن هجدهم با زیبایی‌شناسی باستان: تأثیر فیلسوفان و زیبایی‌شناسان فرانسوی بر همتایان انگلیسی خود، و تأثیرات کار شفتسبری و هیوم، بنابراین، هیچ چیز خاصی دریافت نکرده است. توجه زمینه‌ای که من سعی کردم به آن کمک کنم، حوزه‌ای بزرگ است، و هنوز نسبتاً ناشناخته است، اگرچه در پانزده سال گذشته، عمدتاً در ایالات متحده و ایتالیا، دوباره علاقه به آن بیدار شده است. اما مقدار زیادی از کار باقی مانده است که باید انجام شود، و من می توانم ادعا کنم که چیزی بیش از لمس بسیاری از مشکلات برجسته انجام نداده ام. طرحی که من اتخاذ کرده ام به شرح زیر است. بخش اول را به مشکلات فردی اختصاص داده‌ام که ممکن است ماهیت روان‌شناختی داشته باشند و حداقل برخی از آن‌ها قبل از توسعه زیبایی‌شناسی باید بررسی می‌شدند. بخش دوم به پرسش‌هایی می‌پردازد که بیشتر فلسفی هستند - ماهیت ادراکات، ایده‌ها و زبان. در نهایت در بخش سوم؛ من سعی کرده‌ام رشد دو مکتب از مهم‌ترین مکتب‌های اندیشه‌ی زیبایی‌شناختی کندو را ردیابی کنم، که هر دوی آن‌ها شهری خارج از پیشنهادات هابز و لاک به نظر می‌رسند. یک مقدمه بسیار کوتاه ارائه شده است به این امید که آنچه لزوماً در یک پایان نامه با این ماهیت وجود ندارد ارائه شود - دیدگاهی کلی از دوره مربوطه، که متأسفانه در هیچ کتاب دیگری به زبان انگلیسی نمی توان یافت. نزدیک‌ترین رویکرد به تاریخ نظریه زیبایی‌شناسی قرن هجدهم انگلیسی، مقدمه دکتر راسیکس بر کار اخیرش، L'Estetica dell'Empirismo English است.
  • تعداد رکورد ها : 1276